"ستیف و من" عنوان کتابی است که همین چند لحظه قبل آخرین صفحه اش را به پایان رسانیده به زمین گذاشتم. نویسنده این کتاب تیری اروین امریکایی و قهرمان خاطرات اش ستیف اروین است که روزی در کنارش به صفت همسرش نیز بود.

عشق، فامیل، خوشی و کامیابی، شکست و ناکامی و بالاخره غم و اندوه از دست دادن یک عزیز لحظاتی از زندگی دو انسان است که مفهوم این واژه ها را در جریان زندگی عملاً درک کرده اند.  هر صفحه کتاب ستیف و من پر از عشق و خاطره، اعتماد و هدف است. ستیف نه تنها شوهر تیری و پدر بِندی و رابرت است بلکه او یک مدافع حیات وحش است. ستیف تمام زندگی خود را وقف حیواناتِ کرده است که ما یا از آنها هراس داریم، یا نفرت و یا چون هیچگاهی با آنها برنخورده ایم، بی تفاوت استیم. خصوصاً ما افغانستانی ها که به نام حیات وحش چیزی نداریم و به مانند ده ها پدیدۀ دیگر حیات وحش نیز محدود به پردۀ تلویزیونهای ماست.

تیری دختری است از شمال غرب امریکا ایالت اوریگن که پدرش راننده لاری است. پدر تیری گاهگاهی حیواناتِ را که بر اثر تصادم با موتردر شاهراه ها زخمی شده اند به خانه میاورد و تیمار داری میکند. تیری با روحیه تیمار داری از حیوانات بزرگ میشود و زمانی که زندگی اش را به تنهایی آغاز میکند، به گربه های امریکایی (از خویشاوندان نزدیک گربه معمولی و پلنگ) علاقه مند میشود و خانه اش را به مرکز حفاظت از یتیم گربه ها تبدیل میکند.

در عین زمان هزاران کیلومتر در آنسوی کرۀ زمین، مردی است که زندگی اش را وقف حیات وحش کرده است اما او به تمساح عشق میورزد. نام او ستیف است و در کوینزلند استرالیا زندگی میکند. تصادفاً ستیف هم از دوره طفولیت با حیات وحش آشنا شده است و در همان محیط بزرگ شده است. پدر ستیف با دانشگاه کوینزلند استرالیا در قسمت مطالعۀ تمساح همکاری میکند و از همین جاست که ستیف با تمساح ها رابطۀ ناگسستنی قایم میکند که حتی در همین راه زندگی اش را از دست میدهد.

تیری در امریکا و ستیف در استرالیا مانند یک روح در دو جسم استند. هردو به یک چیز ایمان دارند که حفاظت از حیات وحش است. این تصادف است و یا تقدیر که تیری به اسِرار دوستش به خاطر سپری کردن تعطيلات به استرالیا میاید و در یکی از روزهای گرم وارد باغ وحش میشود که ستیف در آن مشغول نمایش تمساح ها است. تیری از این نمایش بی اندازه لذت میبرد و در دل این کار ستیف را تقدیر میکند. بعد از ختم نمایش تیری با ستیف سر صحبت را باز میکند و ستیف هم که علاقه مفرط به صحبت در مورد تمساح ها دارد، گوشه و کنار این باغ وحش به نوع خود کوچک را به تیری نشان میدهد و در باره زندگی و نسل تمساح ها برایش معلومات میدهد. ستیف میگوید که تمساح ها از شصت ملیون سال بدینسو در زمین زندگی کرده اند بدون اینکه کوچکرین تغییری در وجود و یا رویه شان وارد آمده باشد. چند روز بعد از این مکالمه تقریبآ مختصر تیری به امریکا برمیگردد و دوباره به حفاظت از گربه های امریکایی میپردازد. ملاقات تیری با ستیف نه تنها اینکه عشق تیری به حیات وحش و حیوانات را بیشتر میکند بلکه شخصیت ساده و با ارادۀ ستیف یک نوع احساس دیگری را نیز در عمق قلب تیری به بار میاورد. تیری عاشق ستیف میشود. تیری در جایی میگوید: "من هرگز و هرگز به عشق در یک نگاه باور و اعتقاد نداشتم. اما این تقدیر بود که آنروز در آن باغ وحش کوچک مرا کشاند تا "عجیب ترین" "عمیق ترین" احساس را در خود حس نمایم."    

این عشق در مدت کمتر از یکسال به ازدواج دو روح راسخ میانجامد و گروه کوچکی از مبارزان حیات وحش را در دنیای امروزی ما بوجود میاورد. زندگی ستیف و تیری همه و همه در صحراهای سوزان استرالیا در جستجو و مطالعۀ حیوانات سپری میگردد که مردم با آنها صرف با نام و یا تصویر آشنایی دارند. مطالعه زندگی تمساح ها جز از زندگی روزمره ستیف و تیری و بعداً بندی و رابرت (فرزندان) آنها میباشد. آنها عشق به زندگی را به فرزندان شان مانند ایمان به خدا آموزش میدهند. فلسفۀ مبارزه ستیف عشق به زندگی در کل است. حیوانات و خصوصاً آندسته از جانوران که نسل شان با تهدید نابودی مواجه است، مرکز ثقل فلسفۀ زندگی ستیف است. ستیف و تیری هر لحظه ای زندگی شانرا وقف نگهداری و حفاظت از حیوانات میکنند. در این سفر این زن و شوهر خوشی زمانی است که بتوانند یک تمساح زخمی را نجات دهند، اندوه زمانی است که یکی از حیوانات شان تلف گردد. برای ستیف در زندگی هیچ چیز به اندازه از دست دادن یک تمساح درد آور نیست. او باوجودیکه تیری اولین زن است که در زندگی او آمده است، خوب میداند که عشق اش با زن و فرزندانش و محبت اش با تمساح ها و حیات وحش را چگونه متوازن نگهدارد.

ستیف در سال 2006 توسط یک ماهی بزرگ بحری از ناحیه سینه به شدت زخمی شد که صرف یک ساعت بعد از آن جانش را در راه عشق اش به حیوانات و حیات وحش از دست داد. یک جملۀ بسیار ساده ولی پر معنی که محبت ستیف به خانواده و اطفال اش را آشکار میسازد این بود: "اگر مردم دنیا قرار باشد به خاطر یک کار مرا یاد کنند، میخواهم مرا به صفت یک پدر خوب به خاطر داشته باشند."

کتاب: ستیف و من

نویسنده: تیری اروین

زبان: انگلیسی     

معلومات بیشتر در مورد زندگی ستیف: http://en.wikipedia.org/wiki/Steve_Irwin