اين بلاگفا هم...

اين بلاگفا هم بيماری های خودش را دارد. مطلبی درازی نوشتم و زمانی که ثبت مطلب را فشار دادم از من خواست که نام کاربر و رمز عبور را وارد کنم. بعد از وارد کردن اين دو مطلبی که يکساعت نوشته بودم غيب بود. چی بايد کرد؟ با اين خدمات نازنين بلاگفا. چرا هيچ کاری را ما شرقی ها درست انجام داده نميتوانيم؟

خسيس "موترخريدی..."

 

آورده اند که در بلخ باستان چنته یی  بود سخت خسیس و از دوستان گریزان. گویا او را بزرگمردی از تبار خسیسان ارشاد فرموده بود که هان ای پسر گر به نان خشک سیر شدی هوش دار که از آب سرد ننوشی چه اصرموتر خسيساف و اصراف کار هردو در خاک سیاه خواهند نشست .

 

این ارشاد چنان در گوش دل چنته جاداشتی که یک دانۀ جو را بیجا مصرف نکردی و روز وشب در تلاش زراندوزی و کسب عاید خالص شدی.

 

از دوستان دوری، با خسیسان هم راهی  و در تلاش و جدل پول در آوردن  با سگ رقابت نمودی. باری یک سیخ کباب را سه وقت خوردی و بازهم از اصراف و تکلیف بیشمار بر جیب خود شرمنده و شرمسار بودی.

 

گویند روزی درویشی به وی گفته بودی که در شهر هری مرکب مفت بدادندی . القصه چنته با خیال بدست آوردن مرکب مفت از بلخ تاهرات  یک دسته راه رفتی و سرانجام تیرش به سنگ خوردی و خود مرکب وار به آخور خود برگشتی .

 

با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی. دوستان نابکار با صد حیله و نیرنگ در پوست و گوشت وی رخنه کردی و چنان خرش نمودی که او با ساده دلی و بی خبری کیسه باز کردی و موتری بلند بالا و مودل جدیدی خریدی .

 

عاقبت  چنته گک  برگرخوار              شد  برکرولای 97   سوار

 

گویند این معشوق جدید جای مرکب بی وفای نادیده را در قلب ودل وی پر کردی اما سودای اول بوی مشک میدهد. کجا مرکب علف خوار و کجا این هیولای تیل خوار که هر قدمش دریای تیل  مصرف دارد و چنته که به قطره  یی فانتا مست بود حالا حالا باید بوتل بوتل  تیل بخرد و مرکب آهنین براند .

 

از قضا مرد خسیسی به وی طعنه دادی که ای نامرد تو که درسایه موتر نشسته ای این کولر و ایرکندیشن برای چی؟؟؟؟ مگر تو ازحکم اصراف چیزی درگوشهای پکه وبی ریختت نداری؟ القصه که چنته بایک یورش بردکان پکه فروشی دو  پف پکه مزاری خریدی وبا خود عهد کردی که تا جان در بدن داری از پکه مفت کار گرفته و به کولر و ایرکندیشن دست دراز نکردی. شبها از هراس دزد وراهزن بر بام موتر خسپیدی و صبحها از بیم نشستن گرد و غبار با پکه گرد از سر و صورت این عزیز دل زدودی  و هرگز خود را و دوستان نابکار خود را نبخشیدی چه این اصراف  اصراف اکبر است و سزای آن دیدار با ملک الموت .